معنی منحصر کردن - جستجوی لغت در جدول جو
منحصر کردن
منحصر ساختن، محدود کردن
ادامه...
منحصر ساختن، محدود کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مختصر کردن
هنگیراندن کوتاه کردن کوتاه کردن مطلبی و سخنی را: مختصرکردم چو آمد ده پدید خود نبود آن ده ره دیگر گزید. (مثنوی)
ادامه...
هنگیراندن کوتاه کردن کوتاه کردن مطلبی و سخنی را: مختصرکردم چو آمد ده پدید خود نبود آن ده ره دیگر گزید. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
محصور کردن
خنجیستن گرد گرفتن پروستن احاطه کردن فرا گرفتن: تگ اوگر کند عجب نبود و هم را در صمیم دل محصور. (مسعود سعد)
ادامه...
خنجیستن گرد گرفتن پروستن احاطه کردن فرا گرفتن: تگ اوگر کند عجب نبود و هم را در صمیم دل محصور. (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مسحور کردن
مسحور کردن
جادو کردن، فریفتن جادو کردن سحر کردن، فریفته کردن
ادامه...
جادو کردن، فریفتن جادو کردن سحر کردن، فریفته کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر منفجر کردن
منفجر کردن
کفانیدن کفتانیدن ترکاندن ترکاندن: (دینامیت را منفجر کرد)
ادامه...
کفانیدن کفتانیدن ترکاندن ترکاندن: (دینامیت را منفجر کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
منظور کردن
پسند کردن، به شمار آوردن، پاس داشتن پسند کردن پذیرفتن، مورد توجه قرار دادن، بحساب آوردن
ادامه...
پسند کردن، به شمار آوردن، پاس داشتن پسند کردن پذیرفتن، مورد توجه قرار دادن، بحساب آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر منظور کردن
منظور کردن
((~. کَ دَ))
در نظر گرفتن، پذیرفتن
ادامه...
در نظر گرفتن، پذیرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویر مندور کردن
مندور کردن
((~. کَ دَ))
بدبخت کردن، غمگین کردن
ادامه...
بدبخت کردن، غمگین کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویر منتشر کردن
منتشر کردن
افشاندن، پراکندن، پخش کردن
ادامه...
افشاندن، پراکندن، پخش کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر منکسر کردن
منکسر کردن
پراشیدن
ادامه...
پراشیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر منصرف کردن
منصرف کردن
Dissuade
ادامه...
Dissuade
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر منتشر کردن
منتشر کردن
Issue
ادامه...
Issue
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر محصور کردن
محصور کردن
Circumscribe, Encapsulate, Encase, Enclose, Fence, Hedge
ادامه...
Circumscribe, Encapsulate, Encase, Enclose, Fence, Hedge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر مختصر کردن
مختصر کردن
Brief
ادامه...
Brief
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر متحیر کردن
متحیر کردن
Baffle, Bedazzle, Stump, Transfix
ادامه...
Baffle, Bedazzle, Stump, Transfix
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر مختصر کردن
مختصر کردن
مُختَصَر کَردَن
podsumować
ادامه...
podsumować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر متحیر کردن
متحیر کردن
مُتَحَیِّر کَردَن
збивати з пантелику , приголомшити , спантеличувати , приголомшувати
ادامه...
збивати з пантелику , приголомшити , спантеличувати , приголомшувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر منتشر کردن
منتشر کردن
مُنتَشِر کَردَن
выпускать
ادامه...
выпускать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر منصرف کردن
منصرف کردن
مُنصَرِف کَردَن
отговаривать
ادامه...
отговаривать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر محصور کردن
محصور کردن
مَحصور کَردَن
ограничивать , инкапсулировать , окружать , заключить , ограждать
ادامه...
ограничивать , инкапсулировать , окружать , заключить , ограждать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر مختصر کردن
مختصر کردن
مُختَصَر کَردَن
кратко излагать
ادامه...
кратко излагать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر متحیر کردن
متحیر کردن
مُتَحَیِّر کَردَن
сбивать с толку , изумлять , ставить в тупик , ошеломлять
ادامه...
сбивать с толку , изумлять , ставить в тупик , ошеломлять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر منتشر کردن
منتشر کردن
مُنتَشِر کَردَن
wydawać
ادامه...
wydawać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر منصرف کردن
منصرف کردن
مُنصَرِف کَردَن
odwieść
ادامه...
odwieść
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر مختصر کردن
مختصر کردن
مُختَصَر کَردَن
resumir
ادامه...
resumir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر محصور کردن
محصور کردن
مَحصور کَردَن
ograniczać, enkapsulować, otaczać, ogrodzić
ادامه...
ograniczać, enkapsulować, otaczać, ogrodzić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر متحیر کردن
متحیر کردن
مُتَحَیِّر کَردَن
zaskoczyć, zadziwiać, zbić z tropu, wstrząsnąć
ادامه...
zaskoczyć, zadziwiać, zbić z tropu, wstrząsnąć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر مختصر کردن
مختصر کردن
مُختَصَر کَردَن
zusammenfassen
ادامه...
zusammenfassen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر متحیر کردن
متحیر کردن
مُتَحَیِّر کَردَن
verwirren, verblüffen, lähmen
ادامه...
verwirren, verblüffen, lähmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر محصور کردن
محصور کردن
مَحصور کَردَن
beschränken, einkapseln, einhüllen, einschließen, umzäunen, umgrenzen
ادامه...
beschränken, einkapseln, einhüllen, einschließen, umzäunen, umgrenzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر منتشر کردن
منتشر کردن
مُنتَشِر کَردَن
emitir
ادامه...
emitir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر منصرف کردن
منصرف کردن
مُنصَرِف کَردَن
dissuadir
ادامه...
dissuadir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر محصور کردن
محصور کردن
مَحصور کَردَن
circunscrever, encapsular, encerrar, cercar
ادامه...
circunscrever, encapsular, encerrar, cercar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر متحیر کردن
متحیر کردن
مُتَحَیِّر کَردَن
confundir, deslumbrar, desconcertar, paralisar
ادامه...
confundir, deslumbrar, desconcertar, paralisar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر مختصر کردن
مختصر کردن
مُختَصَر کَردَن
підсумовувати
ادامه...
підсумовувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی